Header

نارنجی

پرواز کرد پرید از رو شونم یه نارنجی پوشی که لالایی واسش میخوندم
خودش بهم گفت همیشه میمونه پیشم کاش یه خواب باشه دارم دیوونه میشم
شکستی دلمو بگو دیگه چی میخوای از این دل ولم کن
یه جوری خوردم زمین خدا بیا جمعم کن خدا بیا جمعم کن
بردی حواسمو همیشه حواسم بود کجاست حواس تو
من زخمتو خوب کردم که ببینم پروازتو ببینم پروازتو
ولی چشات هیچوقت ندید این دست من بود که روی بالت دست کشید
ولی دل توام دست کشید کبوتر نارنجی من چه راحت پر کشید چه راحت پر کشید

یه روز سرد دیدمت تنهاتر از من خسته از این مردم بی رحم
با دیدنت سر پا شد این تن
تا زخمتو بستم دیدم یهو خالیه دستم حالم خوب نمیشه اصلا
خدا به همرات نارنجی من
شکستی دلمو بگو دیگه چی میخوای از این دل ولم کن
یه جوری خوردم زمین خدا بیا جمعم کن خدا بیا جمعم کن
بردی حواسمو همیشه حواسم بود کجاست حواس تو
من زخمتو خوب کردم که ببینم پروازتو ببینم پروازتو
ولی چشات هیچوقت ندید این دست من بود که روی بالت دست کشید
ولی دل توام دست کشید کبوتر نارنجی من چه راحت پر کشید چه راحت پر کشید

همچنین ممکن است دوست داشته باشید...

0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *