Header

نامحرم

1
 سینا سرلک14,3014,929

من در هوای ابری و بارانی حال تو بودم
من در خیال خام خود در وهم خود مال تو بودم
من رفتنت را از صدای باد و باران ها شنیدم
تو رفته ای و بعد تو از زندگی خیری ندیدم
من درد خود را پیش هر کس پیش نامحرم نگفتم
با اینکه حرفای زیادی از غریبه ها شنفتم
من زخم خود در را بعد تو در چشم مردم وا نکردم
چون مرهمی از هیچکس در شهر خود پیدا نکردم
من آن درمانده بودم از عشق جا مانده بودم
مرا بگذار و بگذر به غم بسپار و بگذر
مرا که سایه ای نیست دگر گلایه ای نیست
مرا بگذار و بگذر به غم بسپار و بگذر
مرا به خود رساندی چگونه باورم شود که رفته ای نمانده ای برو
غمی به دل نشاندی چگونه از تو بگذرم مرا به غم کشانده ای برو
من آن درمانده بودم از عشق جا مانده بودم
مرا بگذار و بگذر به غم بسپار و بگذر
مرا که سایه ای نیست دگر گلایه ای نیست
مرا بگذار و بگذر به غم بسپار و بگذر

همچنین ممکن است دوست داشته باشید...

0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *